امروز یک سال از انتشار اولین پستم در لذت وبلاگ نویسی میگذرد بنابراین با توجه به تجربه یک سال گذشته خودم در لذت وبلاگ نویسی،در این پست تصمیم دارم از دیدگاه خودم به این سوال پاسخ دهم که چرا وبلاگ نویسی به معنی واقعی کلمه میتواند از شما آدم بهتری بسازد؟ بنابراین آنچه در این پست میخوانید نظرات شخصی من هستند و شاید شما طور دیگری به این سوال جواب بدهید.
پس در ادامه مطلب با من همراه باشید
از همان ابتدای راه وبلاگ نویسی سرشار از مسائل گوناگونی است که وبلاگ نویس باید به حل کردن آنها بپردازد ما در وبلاگ نویسی یاد میگیریم که اگر از وبلاگ ما بازدید خوبی نمیشود گاهی به این دلیل است که تلاش و پشتکار کافی نداریم و گاهی هم به این دلیل است که استراتژی ما به طور کل اشتباه است و باید راه جدیدی بیابیم
من به عنوان یک وبلاگ نویس همواره باید به سوالات زیادی پاسخ بدهم.
چرا بازدید از وبلاگم کم است؟
راههای کسب درآمد از وبلاگم چیست؟
وبلاگ من چه چیز ارزشمندی برای خوانندگان دارد و خوانندگان چرا باید وبلاگ مرا بخوانند؟
وقتی حسی برای نوشتن ندارم و یا خستگی مانع نوشتن میشود چگونه باید وبلاگم را به روز نگه دارم؟
چگونه باید با خوانندگان ثابت وبلاگم ارتباط برقرار کنم ؟
و ...
همه اینها در روزهای اول ،کوهی از مشکلات را سر راه من قرار میدادند اما کم کم یاد گرفتم که به مشکلات به عنوان مسایلی نگاه کنم که قابل حل شدن هستند یعنی یاد گرفتم هر مشکل را مساوی با مسئلهای بدانم که قابل حل کردن است و ما میتوانیم با اندکی فکر و پشتکار راهحلهای خوبی برایشان پیدا کنیم
من کسی هستم که وبلاگ نویسی را جایی برای حل مسئله میدانم.وبلاگ نویسی برای اولین بار به من یاد داد که به مشکلات در دنیای واقعی هم به عنوان مسئلهای برای حل کردن نگاه کنم، همچنین وبلاگ نویسی به من یاد داد تا از روبرو شدن با مشکلات بسیار بزرگ نترسم و برای حل کردن آنها بیاندیشم و دست به اقدام بزنم.
من هیچگاه خوانندگان ثابت وبلاگم را ندیدهام چرا که تنها روش ارتباطی ما از طریق وبلاگم بوده است،اما میتوانم حدس بزنم که آنها هم مانند همه افرادی هستند که هر روز در کوچه و بازار و یا در محل کارم میبینم، آنها ممکن است که کمی عصبی و زود جوش باشند و یا اینکه باهوش ، صمیمی و خونگرم باشند.در هر صورت من باید بتوانم رابطه گرمی با مخاطبانم برقرار کنم و این درست همان کاری است که در دنیای واقعی هم باید انجام بدهم.برای این کار قبل از هر چیز باید بتوانم به آنها گوش کنم، بدون قضاوت عجولانه حرفهایشان را بشنوم و سعی کنم خودم را جای آنها بگذارم.شاید بهتر است این طوری بگویم که وبلاگ نویسی میتواند کمک کند تا دیگران را هم بهتر بشناسیم و به این ترتیب آدم اجتماعیتری بشویم.
توجه بیشتر به فکر کردن و ایده پردازی چیز با ارزش دیگری بود که وبلاگ نویسی به من هدیه داد وبلاگ نویسی به من اجازه داد تا افکارم را هر چند که بیارزش باشند بیان کنم و آنها را با دیگران به اشتراک بگذارم و از ابراز آنها احساس حقارت نکنم و اجازه دهم تا دیگران افکارم را به چالش بکشند و با آن مخالفت یا موافقت کنند و دلایل خودشان را هم بیان کنند.چون که معتقدم اشتراک گذاری افکار و ابراز خود راهی است که میتواند باعث رشد فردی ما بشود.
وبلاگ نویسی به من یاد داده است که به علایق خودم بیشتر توجه کنم ،این هم نوعی خودشناسی برای من بود چون مجبور بودم برای یک بار هم که شده به این بیاندیشیم که چه موضوعاتی در زندگی برای من مهم هستند.
وبلاگ نویسی به من یاد داده است این که مرتب پشت رایانه بنشینم هرگز ایده جالبی نیست.برای اینکه وبلاگ نویس بهتری باشم باید میان مردم کوچه و بازار بروم و هر روز مدتی را با آنها زندگی کنم چرا که وبلاگ نویسی در ارتباط با مردم است.
وبلاگ نویسی به من یاد داده است که اینترنت جای هرزهنگاری نیست آن چه واقعیت اینترنت است در یک جمله خلاصه میشود :محتوا پادشاه است.
وبلاگ نویسی چیزهای دیگری هم به من یاد داده است که در ادامه هر کدام را در یک جمله بیان میکنم:
وبلاگ نویسی به من یاد داده است که موفقیت یک شبه به دست نمیآید
وبلاگ نویسی به من یاد داده است که از روبرو شدن با مشکلات بزرگ نترسم
وبلاگ نویسی به من یاد داده است که کتاب خواندن و مطالعه همچنان تنها راهی است که تفاوت واقعی را ایجاد میکند.
وبلاگ نویسی به من یاد داده است که به فکر کردن اهمیت بیشتری بدهم.
وبلاگ نویسی به من یاد داده است ساختن یک چیز از خراب کردن آن بسیار سخت تر است
و در پایان باید بگویم که همه آنچه که وبلاگ نویسی به من یاد داده است باعث شده تا امروز و بعد از گذشت یک سال ،این احساس را داشته باشم که آدم بهتری هستم و میدانم که وبلاگ نویسی در روزهای آینده هم چیزهای بیشتری به من خواهد آموخت.
پینوشت: عنوان این پست را از مقاله خوبی که آقای مجیدی در رابطه با فواید و زیانهای وبلاگ نویسی نوشته بودند انتخاب کردم. که از این لینک میتوانید این مقاله را در یک پزشک بخوانید.
سلام و خسته نباشید آقای میرزایی من پسری هستم که خیلی علاقه به وبلاگ نویسی و توسعه وب دارم اما هیچ گاه سعی نکردم برای خودم وبلاگی داشته باشم فقط خواندم و آموزش های لازم رو برای وبلاگ نویسی یادگرفتم و به اکثر دوستامم یاد دادم و اونا وبلاگ دارن ولی من خودم هنوز شروع نکردم،در سردرگمی عجیبی افتادم که چگونه،چطور و از کجا شروع کنم حتی زبان برنامه نویسی htmlو cssرو هم یادگرفتم اما...
می خواستم کمی راهنماییم کنید البته اینم بگم دو روزه با وبلاگتون آشنا شدم و مطالبتون منو واقعا جذب وبلاگتون کرد و تا حالا 7یا8 تا از پست هاتون رو خوندم و دارم باز ادامه میدم از وقتی مطالبتون رو خوندم منو خیلی درگیر خودم کرده فقط منتظر یک جرقه هستم اما نمیدانم این جرقه رو چطور در خودم بزنم لطفا راهنماییم کنید ممنون میشم!
سلام آقا رضا
خوب باید قبل از هر چیز بگم که اینکه شما چیزهای خیلی زیادی در ارتباط با وبلاگ نویسی و طراحی وب یاد گرفتین، واقعا فوقالعادهس.
به نظر من تجربه شما میتونه کمک کنه تا وبلاگ نویس ماهری بشوید، فقط قبل از هر چیزی باید از این سردرگمی که گفتی دربیایی و از تجربهها و هنر خودتان استفاده کنی و درباره موضوعاتی که در زندگی برات مهم هستند و بهشون علاقه داری بنویسی
اما اگر این کار زیاد برات راحت نبود، پیشنهاد میکنم که توی یکی از سرویسهای رایگان وبلاگ نویسی یک وبلاگ شخصی ثبت کن و شروع به نوشتن کن ،مثلا میتونی درباره اتفاقات روزانه خودت بنویسی و درباره اهداف و حتی آرزوهای کوچک و بزرگ خودت حرف بزنی.
وبلاگ نویسی اصلا کار سختی نیست، وبلاگ نویسی یک گفتگوی بین شما و خواننده وبلاگ هست اما یک گفتگوی پر از شور و شوق.
امیدوارم با چیزهایی که گفتم بتونی لذت وبلاگ نویسی رو تجربه کنی، بازم اگر کمک بیشتری خواستی از طریق فرم تماس با من در ارتباط باش.
سلام و عرض ادب آقای میرزایی عزیز
واقعیتش دو روزه به جمع مخاطبان وبلاگتون اضافه شدم و نمیخوام دروغ بگم که چند وقته دنبال میکنم و فقط دو روزه که هم با وبلاگتون و هم به نوعی با شخصیت برجستتون آشنا شدم .
و بسیار لذت بردم
تا جایی که به وبلاگ نویسی علاقه مند هم شدم
گاهی وقتا تو خیلی از چیزها موفق بودم و راه افراد موفق رو در پیش گرفتم و به موفقیت رسیدم ولی تا به حال خیلی کم دست به اصطلاح دست به قلم شدم و نوشتم ولی بعد از خواندن مطلب شما و همچنین اون مطلبی که در سایت یک پزشک وجود داشت انگیزم به شدت برای ایجاد یک وبلاگ و ارائه محتوا دو چندان شد .
راستش خواستم به نوعی هم با دوستان جدیدی آشنا بشم و هم اینکه از مطالب ارزشمندشون استفاده کنم
با اینکه تجربه چندانی از وبلاگ نویسی ندارم ولی میخوام سعی کنم و با مطالعه مطالب شما و وبلاگ نویسای مطرحی هم چون شما به هدفم که یک وبلاگ نویس خوب هست برسم .شاید این هدفم هم مثل سایر هدف هایی که داشتم و بهش رسیدم خیلی زمان بر و طولانی و سخت باشه ولی همواره به این اعتقاد دارم که با اعتقاد به اینکه من میتونم هر سدی رو کنار بزنم تا به هدفم برسم همیشه به هدف خودم میرسم و خیلی کم پیش میاد که نا امید بشم و خب این به نظر خودم همونطور که در سایت یک پزشک خوندم یکی از شرایطیه که باید داشته باشم برای وبلاگ نویسی که خوشبختانه دارم و باید سعی کنم بقیه شرایطی رو که ندارم به مرور زمان تقویت کنم و به اون ها برسم .
خیلی دوست داشتم تو وبلاگتون یه نظر بدم چون واقعا خالی از لطفه که این مطالب زیبا رو خوند و نظر داد .
و بسیار خوشحالم که با وجود این همه سایت های با محتواهای تکراری هنوز هم افرادی هستند که صادقانه و با ذکر منبع به تولید محتواهای جدید دست میزنند .
وبلاگتون رو صفحه خانگی خودم کردم تا هر وقت مطلب جدیدی در اون قرار دادین بخونم و لذت ببرم و حتما هم یه نظر در بارش بدم اگر قابل بدونید .
امروز وبلاگم رو با سیستم وردپرس راه اندازی کردم
فعلا خالیه و چیزی داخلش نیست ولی انشالله شروع میکنم و می نویسم و نواقص خودم رو برطرف میکنم و امیدوارم اشخاصی همچون شما با بازدید از مطالب بیان و نظر خودشون رو درباره محتوای اون بیان کنن تا شاید من هم زودتر به هدف خودم برسم .
من رو ببخشید که خیلی پرحرفی و زیاده گویی کردم و پراکنده صحبت کردم
قصدم فقط بیان واقعیت بود و میخواستم به نوعی حسی که نسبت به وبلاگتون رو داشتم عنوان کنم فقط همین ...
انشالله همیشه شاد و سلامت و تندرست باشید
و شاهد مطالب پر بار و محتوای زیادی از شما باشیم .
ارادتمند
مجتبی آقابیگی
سلام آقای آقابیگی
باید بگم که از کامنت صمیمانه شما خیلی انرژی گرفتم و امیدوارم در دنیای وبلاگ نویسی هم موفق باشید.من هم سعی میکنم در وقت کمی که در طول هفته دارم به وبلاگتون سر بزنم و مطالبتون رو بخونم
سلام.واقعا وبلاگنویسی شخصیت آدم رو تغییر میده.برای من که اینطوری بوده.
سلام و عرض تبریک بابت یک سالگی لذت وبلاگ نویسی :)
به قول دوستان ادبی ، قلمتان مانا جناب میرزایی عزیز
امیدوارم همیشه از شما بخوانم
خوب بریم سر موضوع اصلی پست :)
راستش مطالب این چنینی رو که می خونم ( مثل پست شما و پست های مشابه ) به این نتیجه میرسم که من اصلا وبلاگ نویس نیستم :))
وبلاگ نویس هدف داره ، به طور مستمر می نویسه ، جریان ساز میشه ، مخاطب عام و خاص پیدا می کنه و ...
من چی ، هیچی :)) ولی همیشه ته دلم دوست داشتم یه وبلاگ نویس حرفه ای بشم و این علاقه هیچوقت ازم سلب نمیشه و درپِیِـش هستم
ولی با همهی این تفاسیر من هم درسهای زیادی از مثلا وبلاگ نویسی ام :) یاد گرفته ام
مثل همین پیدا کردن راه حل برای مشکلات ، بالا رفتن ظرفیت نقد پذیری ، تعامل ، گفت گو ، مطالعه ، تفکر و ...
از همه مهم تر " این که مرتب پشت رایانه بنشینم هرگز ایده جالبی نیست " من واقعا بهش رسیدم و باعث شد هدفمندش کنم
یه درس و فایدهی بزرگی که وبلاگ نویسی به من داده ( بیشتر میشه گفت از فواید وبلاگ نویسی هست ) نوشتن هست ، خیلی جاها به کمکم اومده ، مخصوصا در دنیای واقعی ، اینکه شما در بین افراد حاضر در جایی بتونید نوشته بهتری رو ارائه بدید ، خیلی خوشحالتون میکنه
نوشتن یک مهارته ، هر کسی این مهارت رو نداره ولی می تونه اونو در خودش تقویت کنه و بهش برسه
صحبتهام باز طولانی شد و حوصله سر بر :)
سپاس
سلام آقای عباسی فرد عزیز
در طول یک سال گذشته شما همیشه به من لطف داشتید و با کامنتهای خیلی خوبتون به کامل شدن نوشتههای من و رفع نواقص اونها کمک کردید و من بابت همه اینها از شما ممنونم.
شما به قول خودتان ،شاید یک بلاگر حرفهای نباشید اما به نظر من یکی از بهترین خوانندگان و کامنت نویسهای وبلاگستان فارسی هستید که این روزها خیلی کم پیدا میشوند